هرروز، اخبار و شایعات زیادی در خصوص کنسول نسل بعدی کمپانی نینتندو (Nintendo) که با نام احتمالی سوییچ ۲ هم شناخته میشود، به دست مخاطبان میرسد. با این حال، در اطلاعاتی که خیلی از مدیران کمپانیهای دیگر میگویند، این محصول سرگرمی جدید میتواند به اندازه پلیاستیشن ۴ و ایکس باکس وان قدرتمند باشد؛ بنابراین در این مقاله به بررسی عملکرد نسل بعدی کنسولهای دستی نینتندو میپردازیم.
تقریباً نزدیک به شش سال از عمر کنسول نینتندو سوییچ میگذرد و گفتن این حرف که عجیب است که کمپانی نینتندو به خاطر عملکرد کنسول دستی Wii U در پایینترین نقطه عمرش وجود داشت و توسط بازیکنان به فراموشی سپرده شده بود؛ ولی به هر حال نسل بعدی خانواده نینتندو به کمک آنها آمد و این شرکت را به چیزی تبدیل کرد که اکنون در برخی از کشورهای دنیا حکمرانی میکند. بازیهای شرکت ژاپنی مورد بحث ما در آن سالها چنگی به دل نمیزد و انگار همین دیروز بود که داشتیم درباره بی اهمیت بودن بازارهای نینتندو با دوستانمان بحث میکردیم.
اینطور که به نظر میرسد، زمان بهترین دوست نینتندو شد و در نهایت احترام و قدرتی برای او به وجود آورد که حتی سونی هم با داشتن کنسولی مثل PlayStation Portable یا همان PSP خودمان در خواب نمیدید. در زمان معرفی کنسول سوییچ ، من یکی از طرفداران آن بودم و عقیده داشتم که چنین محصولی برای دو سال اول جالب به نظر میرسد؛ مخصوصاً اینکه با سیستم سرگرمی جمع و جوری روبهرو بودیم که نه تنها عناوین انحصاری مخصوص به خودش را داشت و برای خیلی از ایرانیها خاطرهانگیز بود، بلکه فکر اینکه دیگر قرار نیست با عناوین نسبتاً بی کیفیت کنسولهای دستی روبهرو باشیم هم خودش ایده خوبی بود.
سوییچ اکنون به پرفروشترین کنسول نینتندو در تاریخ شرکت تبدیل شده و شرایط آنقدر محیا است که حتی میتواند پرفروشترین کنسول تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی هم لقب بگیرد. (بله این احتمال وجود دارد که جایگاه پلیاستیشن ۲ افسانهای توسط همین کنسول شش ساله نینتندو از دست برود). علاوه بر فروش سختافزاری، حتی سودآورترین دوره نینتندو هم مربوط به زمان حیات این سیستم سرگرمی است و بازیهایی که برای آن منتشر شد، همه موفقیتهای تجاری و انتقادی را درو کرد. تیمهای خلاق نینتندو به خاطر عرضه کنسول یادشده وارد دوران طلایی جدیدی شدند و محصولاتی روانه بازار کردند که همین حالا نمونههای مشابه برای سایر کنسولها ندارند.
از جمله بهترین آثار منتشر شده برای کنسول سوییچ میتوانیم به Super Mario Odyssey، The Legend of Zelda: Breath of the Wild، احیای مجدد مجموعه Metroid با بازی Metroid Dread، Kirby and the Forgotten Land، Xenoblade Chronicles 3 و حتی Pokemon Legends Arceus اشاره کنیم که همگی نه تنها طرفداران قدیمی بلکه مشتاقان جدیدی به دست آوردند که شرایط را روزبهروز برای نینتندو عالی میکنند.
در چارتهای هفتگی فروش کشور ژاپن، آمریکا یا بریتانیا، حداقل ۳ عنوان مربوط به کنسول نینتندو سوییچ است و همیشه برای گرفتن صدر پرفروشترین عناوین هفته با سایر محصولات درگیری دارند. از لحاظ سختافزاری، پلیاستیشن و ایکس باکس در جدول فروش هفتگی ژاپن به گرد پای این کنسول نمیرسند؛ اما در اروپا و آمریکا اختلاف کمی بین این سه رقیب دیرینه دیده میشود. جدا از موفقیتهای سختافزاری و نرمافزاری، یکی از علتهای موفقیت نینتندو در نسل گذشته، پشتیبانی خیل عظیمی از استودیویهای بازیسازی شخص ثالث از کنسول آنها بود که باعث انتشار عناوین نسبتاً بزرگ هم شد. شرکتها و تولیدکنندگان شخص ثالث در ابتدا با اکراه و تردید به پشتیبانی از کنسول سوییچ پرداختند و سپس با توجه به بازخوردی که به دست آوردند، کتابخانه عناوین خودشان را در اختیار مخاطبان پورتابلی نینتندو هم قرار دادند.
با این وجود، حتی نظریه برخی از افراد مبنی بر اینکه «بازیهای نینتندو فقط روی کنسولهای نینتندو به فروش میرسند» هم از بین رفت و دیدیم که چگونه برخی از محصولات به خوبی روی سوییچ فروش میکنند. این یک نقطه عطف باورنکردنی برای کمپانی ژآپنی مورد بحث ما بود و توانست به واسطه ۱۲۰ میلیون مخاطبی که در سراسر جهان دارد، تضمینی به شرکتهای بزرگ ارائه دهد که «کنسول ما هیچ کم و کاستی از لحاظ میزان فروش نسبت به رقبایمان ندارد». حالا بحث اینجا است که رقیبهای نینتندو چه کسانی هستند؟ پلیاستیشن و ایکس باکس؟ این دو اصلاً رقیبی سوییچ محسوب نمیشود، چراکه ما هم از لحاظ کیفیت، هم قیمت و هم کارکرد داستانهای متفاوتی برای گفتن دارند. احتمالاً منظور در اینجا کنسول دستی استیم دک است که رقابت تنگاتنگی در آینده با نینتندو خواهد داشت و احتمالا جنگ کنسولی سونی و مایکروسافت به جنگ کنسول دستی ولو (Valve) و نینتندو هم تبدیل میشود.
این مسیری تاریخچه محوری که توضیح داده شد، ما را به بحث اصلی میکشاند که سوییچ ۲ چه کنسولی خواهد بود؟
سوییچ لحظهای ناب و منحصربهفرد برای نینتندو است؛ چراکه آنها پلتفرمی دارند که:
- میزان فروش سختافزاری بسیار زیادی تجربه کرده و همچنان در این مسیر متوقف نشده است.
- تعداد زیادی از بازیهای انحصاری و شخص ثالث را به فروش رسانده است.
- عناوین مولتیپلتفرم زیادی راه خودشان را به سوییچ پیدا کردند.
- بزرگترین کتابخانه بازیهای بعد از رایانههای شخصی در بین کنسولهای خانگی را دارد (که اکنون نزدیک به عدد ۱۰ هزار است).
- دهها میلیون مشترک برای استفاده از خدمات آنلاین محور دارد.
- نرخ پذیرش انتشار محصولات دیجیتالی بالایی دارد که همگی نشان از دادههای فعالانه کاربران آنلاین کنسول را نشان میدهد.
بهترین کاری که نینتندو با سوییچ ۲ میتواند انجام دهد، این است که به ترکیب ساخت و ساز قایقش دست نزند و فقط به سمت موفقیتهای بزرگتر قدم بردارد. همین کارهای سابق را اگر بتواند بهتر، قدرتمندتر و تا حد زیادی سازگارتر انجام دهد، مخاطبان جدید هم سروکلهشان به سرویس آنلاین سوییچ+ پیدا خواهد شد. این همان الگوریتمی است که سونی با کنسولهای پلیاستیشن و مایکروسافت با کنسولهای ایکس باکس (البته در مقیاس کمتری) انجام داده است.
خود نینتندو قبلاً چنین پلتفرمی نداشته که بخواهد از موفقیتها و درسهای آن استفاده کرده باشد؛ بنابراین خیلی منطقی است که آنها ( به اعتراف خودشان در جلسهای که با سرمایهگذاران داشتند)، در مورد چگونگی این انتقال عصبی موفقیت به کنسول نسل بعدی خودشان فکر کنند. عوض شدن نسل خانوادگی کنسولهای نینتندو در گذشته فاجعه عجیب و غریب بوده است که از بارزترین نمونههای آن میتوانیم به انتقال قدرت از Wii به Wii U اشاره کنیم. خود Wii محصولی سودآور و پرفروش بود که با آمدن Wii U ورق برگشت و بدترین کنسول تاریخ را مشاهده کردیم.
این ریتم همیشه صادق بوده است؛ چراکه اگر نگاهی به گذشته بیاندازیم، میبینیم که در حین انتقال قدرت SNES به N64 یا N64 به GameCube همگی باعث ریزش ۱۰ میلیونی مخاطب شدهاند. حتی سوء استفاده نینتندو از کمپانی سگا (Swga) فرصتی برای نابودی عناوین انحصاریاش بوجود آورد که دیگر فرصتی برای جبرانش ندارد. تمام چیزی که در اینجا گفته شد، این است که تقدم تاریخی برای شرکت محبوب ژاپنی ما وجود دارد.
بخش بزرگی از صحبتهای ما این است که به نظر میرسد نینتندو با هر کنسول به عنوان محصولی خاص رفتار کرده، نه اینکه صرفاً نسلها عوض میشوند تا موفقیتهای نژادهای گذشته خودشان را بهتر و بیشتر کنند. هر کنسول جدید از این شرکت یک الگو بود و الان هم هست، به طوریکه انحرافی تازه بوجود میآورد و باعث میشود تا مشتریان از ابتدا جذب شوند و آنها را وادار به خرید دستگاهی جدید کنند.
این استراتژی همچنین بار عدم اطمینان به استودیوهای سازنده شخص ثالث را میدهد. آنها نه تنها باید دوباره کیتهای توسعه جدیدی دریافت کنند و محصولاتی که پیشتر برای سختافزار نسل قبل منتشر کرده بودند را بازسازی کنند؛ بلکه باید خودشان را با شرایط جدید وقف بدهند و دوباره از لحاظ میزان فروش احتمالی به نینتندو اعتماد کنند. چونکه در نسل گذشته شما (مثلاً به عنوان مدیر نینتندو) محصولی پرفروش و پرمخاطب داشتید، دلیل نمیشود که کاربران از دستگاه جدیدتان استقبال کرده یا بتوانید بازیهای من (به عنوان سازنده) را مثل سابق به فروش برسانید. به هر حال، از زمانی که نینتندو محصولی جدید و خلاقانه معرفی میکند تا زمانی که این نوآوریها از چشم مردم بیافتد و دیگر از آن پشتیبانی نکنند؛ بازه زمانی کوتاهی وجود دارد که استودیوهای شخص ثالث در این برههها میتوانند روی آینده انتشارات بازیهای خود فکر کنند.
بنابراین کتابخانه بازیهای نسل گذشته نینتندو برای انتقال به نسل بعد مثل کاری که با سوییچ انجام میدهد، مناسب است؛ اما در مورد این موضوع که بخواهد نسخههای جدیدتر یا بازسازی شدهای را روانه بازار کند، موفقیتی تضمین شده خواهد بود. باز هم در این خصوص، ما کنسول پلیاستیشن را مد نظر قرار میدهیم که تقریباً ۳۰ سال سابقه درخشان در صنعت بازیهای ویدیویی دارد. مدیران کمپانی سونی روی ویژگیهایی کار میکنند که مردم دوست دارند آنها را داشته باشند و با اعمال کردن این فاکتورها روی محصول خودشان، آنها را وادار به خرید میکنند و همچنین با داشتن استودیوهای فرست پارتی، پشتیبانی بی نقصی از کنسول خودشان ارائه خواهند کرد که حتی اگر به عنوان مخاطب، فناوریهای جدید پلیاستیشن چشم و دلتان را زد، هرگز نتوانید به راحتی آن را کنار بگذارید. با این حال، استفاده فناوری پشتیبانی از نسل قبل هزینه مجدد بازتولید را کاهش میدهد و میتوانید سرمایههای خوبی برای آوردن عناوین شخص ثالث به کنسول خودتان داشته باشید.
شاید اصلاً مهم نیست که نینتندو در اینجا مجبور باشد تا به کمپانی دیگر مثل سونی نگاه بیاندازد. آنها خودشان داستانی ۴۰ ساله از رزومه کاری دارند؛ یعنی حتی آن زمان که چیزی به اسم پلیاستیشن در حد ایده ذهنی نبود، نینتندو داشت مردم را سرگرم میکرد. در طول این ۴۰ سال، آنها توانستند با فراز و نشیبهای زیادی کنار بیایند و مخاطبان خودشان را در یک خط نگه دارند (با توجه به تمام صحبتهایی که کردیم، خط ۱۰۰ میلیون مخاطب این شرکت هیچ وقت ۲ رقمی نشد). علت اصلی در آنجایی است که هر دستگاه جدید از نینتندو معمولاً با پلتفرمهای جدید دیگر یا محصولات قبلی یک نسل سازگاری دارد.
اگر این اتفاق برای سوییچ ۲ بیافتد که احتمال خیلی زیاد هم رخ خواهد داد، دیگر شرکتها و کمپانیهای شخص ثالث نیازی به جلب شدن اعتمادشان ندارند و به راحتی میتوانند محصولات خودشان را برای این کنسول تازه ( همانطور که در ابتدا گفتیم، به اندازه نسل هشتم کنسولهای خانگی قدرت دارد) روانه بازار کنند. هر بار استفاده کردن از محصولات نسل قدیمی جهت سرگرم نگه داشتن مخاطبان، فرصتی است که مدیران روی ایدههای جدید فکر کنند. نمونهاش همین سرویس ایکس باکس گیم پس که در سال ۲۰۱۶ معرفی شد و کارش دسترسی دادن به بازیکنان برای تجربه محصولات قدیمی بود. برای چند سال مخاطبان سرگرم استفاده از قابلیتهای گیم پس بودند تا اینکه ایکس باکس با حمایت مایکروسافت توانست محصولات انحصاری ارزندهای را تولید و آماده کند.
به هر حال، ما در مورد اینکه جانشین کنسول سوییچ چه چیزی باید باشد صحبت کردیم، اما آیا نشانهای مبنی بر اینکه واقعاً چه چیزی هست در دست داریم؟ خب؛ فعلاً هیچ اطلاعاتی نداریم. بدون اطلاعات مورد خاصی نمیشود گفت، اما اظهاراتی که کمپانی نینتندو از زمان عرضه سوییچ مبنی بر اینکه پلتفرم مورد بحث ما عمر طولانی مدتی نخواهد داشت و مدیریت قصد دارد در آینده از سختافزارهای سازگار بین نسلی استفاده کند، انجام داده است را در یاد داریم. در این بین، حضور شرکت انویدیا را میبینیم که به عنوان سازنده تراشههای SoC سوییچ در حال صحبت کردن پیرامون قراردادی ۲۰ ساله است. همچنین از تمایل دیگر استودیوهای بازیسازی شخص ثالثی میدانیم که قویتر، بهتر و پرجزئیاتتر برای مخاطبان این سیستم منتشر میشود. همه اینها خوب است، اینطور نیست؟ این دقیقاً همان چیزی است که ما میخواهیم.
با این حال، هنوز هیچ چیز قطعی نیست. هر از گاهی اخباری در خصوص اینکه جانشین سوییچ (حالا چه میخواهد سوییچ ۲ و چه اسم دیگری داشته باشد) از موضوعات فوق هم پیروی نمیکند، میشنویم. برای مثال، چند ماه پیش یک نقل قولی تبلیغاتی از یکی از مدیران نینتندو منتشر شد که در خصوص نسل جدید کنسولهای نینتندو صحبت کرده و توضیح میدهد که این سیستم سرگرمی تازه قابلیت «پشتیبانی از نسل قبل» را ندارد! کاری به این موضوع نداریم که مردم چه فکری میکنند، اما با توجه به شیوه انتقال قدرت کنسولهای نینتندو و ضعفهایی که پیرامون تک تک آنها توضیح دادیم؛ بسیاری از مخاطبان از شنیدن چنین نقل قولی اعصبانی شوند. به هر حال این اولین باری نیست که یک مقام رسمی یا شیوه تبلیغاتی خبری از کمبودهای جانشین سوییچ داده و مردم هم به آن واکنش نشان میدهند، بلکه اطلاعات ملموس زیادی وجود دارد (مثل عدم جدا شدن کنترلر از صفحه، عدم سینک کردن صفحه با تلویزیون و غیره) که میتواند ما را نسبت به آینده کنسول سوییچ ۲ مشکوک کند.
همینطور که میبینید، صنعت بازیهای ویدیویی در بهترین زمانها غیرقابل پیشبینی میشود که البته همیشه اینطور نیست. فعلاً نینتندو در کفه ترازو به سمت «غیرقابل پیشبینیها» پایین رفته و تا زمانی که اعلامیه رسمی یا معارفهای خبر از ویژگیهای کنسول بعدی ندهد، نمیتوانیم با قاطعیت پیرامون موفقیت یا عدم موفقیت سوییچ ۲ بدهیم. با توجه به همه چیزهایی که میدانیم و میتوانیم از مصاحبههای گوناگون استنباط کنیم، بهتر نیست که نینتندو به دنبال ساخت کنسول Virtual Boy 2 خودش به عنوان جانشین معنوی سوییچ باشد تا از محصول واقعیت مجازیاش هم سودی ببرد و در این زمینه که آینده به سمت مجازی شدن میرود، سودی عایدش شود؟ هر اتفاقی ممکن است بیافتد، اما در حال حاضر و با توجه به حقایق عینی ما و اساس عقل سلیمی که داریم، تقدم تاریخی ارکان اصلی کمپانی نینتندو شناخته میشود و این تابوی فرهنگی زمانی شکسته میشود که مدیران دیگر به فکر دنبال کردن ایدههای جایگزین برای نینتندو سوییچ به جز سوییچ ۲ نباشند. برای خرید کنسول دستی نینتندو سوییچ و محصولات جانبی آن میتوانید از طریق این لینک به واسطه فروشگاه دراگون شاپ اقدام فرمایید.
منبع: Gamingbolt
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.