بازیهای استراتژی معمولا روی کنسولهای خانگی وجه خوب و مناسبی ندارند. اصلیترین دلیل این واقعه، به خاطر استفاده از موس و کیبورد برای تجربه بازیها است و همانطور که کاربران نمیتوانند به راحتی از این اقلام برای تجربه بازیهای ورزشی استفاده کنند؛ دلایل زیادی وجود دارد که چرا بازیهای استراتژی عموماً روی کنسولهای خانگی عرضه نشده و یا حداقل کاربران به سختی میتوانند با کنترلر به تجربه محتواهای مورد نیاز خودشان بپردازند. در این نقد و بررسی اختصاصی از فروشگاه دراگون شاپ، به نقد بازی Company of Heroes 3 میپردازیم که جدا از عملکردش، به خوبی توانسته با رابط کاربری سیستمهای سرگرمی خانگی اخت شده و جلو برود.
نوشتن این نقد و بررسی یکی از سختترین کارهایی است که در طول زندگی انجام دادهام، با این حال، اگر از طرفداران سری بازی کمپانی آف هیروز هستید، شاید با مطالعه این نقد و بررسی تا حدودی احساساتتان جریحه دار شود. با این حال، هیچ چیز بهتر از خواندن یک نقد و بررسی درست و حسابی نیست که به واسطه مطالعهاش، بتوانید به خوبی تصمیم بگیرید که آیا بازی موردنظرتان ارزش تجربه دارد یا خیر!. سری بازی Company of Heroes برای هر علاقهمند به ژانر استراتژی ریل تایمی عزیز است و این موضوع برای من هم بشخه مهم بوده و هست. هر سه بازیهای استراتژی موجود در این مجموعه ریل تایم هستند و همین موضوع باعث میشود که به هسته اصلی این ژانر برسیم و بر تصمیمهای استراتژیک فراگیر همراه با حرکات تاکتیکی نیروها و میدان جنگی که واقعاً مهم است تمرکز کنیم.
فرق اساسی سری بازی کمپانی آف هیروز با اکثر بازیهای استراتژی این روزها که شاکله رقابتی و Turn Base نوبتی دارند، در همین ریل تایم بودنش است که هواداران هم بیشتر به خاطر این ویژگی اساسی به تجربه بازیهایی نظیر این و عناوینی چون Tropico، Stronghold و غیره میپردازند. اولین نکتهای که میخواهم در خصوص آن صحبت کنم، این است که بازی Company of Heroes 3 اصول اصلی سری را کاملاً به خوبی در یک جنگ ملایم پیادهسازی میکند که این بازی را به صحنههای سینماتیک متنوعی از جنگ جهانی دوم تبدیل میکند که هیچ وقت نمونهای از آن را مشاهده نکرده بودهاید.
در کنار این موضوع، موارد ناامیدکنندهای هم هست که نمیتوانیم به سادگی از کنارش عبور کنیم. ناراحتی من و بیشتر مخاطبان در این است که حالت داستانی و جاهطلبانه بخش ایتالیایی بازی فوق العاده ناامیدکننده است؛ در حالی که ماموریتها و سناریوهای فردی درون برخی دیگر از بازیهای سندباکس استراتژیک، قوی و حتی گاهی هیجانانگیز هستند. تقریباً همه ویژگیهای نقشه استراتژیک در بازی کمپانی آف هیروز ۳ کار نمیکنند که نمیدانیم یا به دلیل اشکالدار بودن و یا به دلیل طراحی بازی در میانهروی یک جنگ سینماتیک که به سادگی خستهکننده میشود، است.
در واقع دو کمپین تک نفره در بازی Company of Heroes 3 وجود دارد که بخش داستانی طولانیتر مربوط به جنگ جهانی در کشور ایتالیا است. یک حالت استراتژیک گسترده و مبتنی بر تاکتیکهای نوبتی بر روی نقشه بزرگی از مرکز و جنوب ایتالیا که از شما میخواهد قلمرو نازیها را شهر به شهر تصرف کنید و برای اولین دور تجربه برای من روی کنسول پلیاستیشن ۵ به واسه موس و کیبورد حدود ۲۵ ساعت طول کشید. از نظر تئوری سیستمهای پیچیدهای دارد که در آن ارتشهای شما که به نام Company شناخته میشود، شهرها و بنادر را با استفاده از نیروی هوایی قابل استقرار و حرکات ناوگان دریایی تصرف میکنند و برای دفاع از قلمرو یا ارائه حملات تهاجمی در نبردها، مکانهایی میسازند. این همه از نظر بصری بسیار شبیه به تنظیمات سری Total War است که از نوآوری جدیدی پیروی نمیکند.
نبردهای واقعی که با رودررو شدن دو کمپانی (یا ارتش) یا حمله به یک شهر آغاز میشوند، نقطهی اصلی بازی Company of Heroes 3 هستند. آنها ترکیبی هیجانانگیز از درگیریها با انتخاب اهداف پویاتر، متحرک و تغییردهندهها مانند یک نیروی ثابت از واحدهای شروع کننده یا نیروهای دشمن خاص هستند که باید با آنها مقابله کنید. البته این احتمال وجود دارد که در ابتدای هر دور از بازی، به شما گروه کوچکی از نیروهای نظامی داده شود که هنگام دفاع از یک موقعیت یا به دست آوردن لوکیشینی، حداقل تحت فشار نباشید.
هوش مصنوعی سربازان در دستههای نظامی به خوبی کار خودش را انجام میدهد و اگر دستهای برای مدت زمانی بی تحرک و بدون دستور باقی بماند، به درگیری معمولی که در آن دشمن تعدادی نیروی اضافی و مواضع از پیش مستحکم شده روی نقشه دارد حمله میکند. همه اینها واقعا سرگرم کننده است و سناریوها به اندازه ای متنوع هستند که کمتر کسی از تجربه آنها خسته خواهد شد. وقتی یک ستون از زرههای آسیب دیده دشمن ناگهان روی صفحه پدیدار میشود، یا یک هواپیمای از تیم متحدتان سقوط میکند و نیاز به نجات دارد، همیشه شگفتی جالبی وجود دارد که بتوانید به ریز جزئیات نگاهی بیاندازید.
البته ماموریتهای ثابتی نیز وجود دارد که به نوعی ادای احترام به بازیهای قدیمیتر از این مجموعه تلقی میشود. یک بخش داستانی سنتی مبتنی بر جنگهای ریل تایم که زمانی اتفاق میافتد که به شهرهای خاصی حمله کنید یا به مناطق خاصی برسید. اینها ممکن است شما را به فرماندهی پارتیزانها، آزاد کردن یک اردوگاه از اسرا یا انجام نبردهای معروف مانند حمله به آنزیو و تصرف اسلحههای راه آهن وادار کنند. همه اینها نکات خوبی هستند که ما از کمپینهای Company of Heroes پیشتر هم دیده بودهایم و اکنون به آن عادت داریم. نسخه سوم کمپانی آف هیروز از ارائه نقشه پایانی تا حدی که باگهای پرفراز و نشیب داشته باشد، بیشتر به چالشهای بزرگ علاقه دارد و باعث میشود شما از نقاط حیاتی دفاع کنید تا هر چیز جالب تاکتیکی که در طول بخش داستانی یا آموزش فرا گرفتهاید، استفاده کنید.
باز هم برای تاکید بیشتر باید گفت که بسیاری از این ماموریتها در نوع خودش عالی هستند، اما درخشش آنها با این واقعیت که توسط تاکید بر مبارزات بدون وقفه و بی معنی احاطه شدهاند، از بین میرود. آنچه در ابتدا تجربه به نظر میرسد، وجود یک سیستم پیچیده از مدیریت منابع، مکان های دفاعی و انواع کمپانیها با سطوح مهارت و گروههای پشتیبانی است. در نهایت همه این موارد تاثیر کمی بر روی اتفاقات زمانی نبردها که فشار بالایی دارد و برای ساعتها به طول میانجامد، تجربه خواهید کرد. برنامهریزیهای ضعیف طراحی بازی و همچنین نقشههای موجود در آن اشکالات زیادی دارد که به راحتی نمیتوانیم از کنار آنها عبور کنیم.
هر تصمیمی در نقشههای بخش داستانی آنقدر کم ریسک است که اصلا برایتان مهم نخواهد بود که چگونه با طرف مقابل به جنگ میپردازید. البته برخی از رویدادها به صورت اجباری مشاهده میشوند؛ به عنوان مثال آیا ارتش شما از مکانهای دفاعی دشمن آسیب دیده است؟ مشکلی نیست؛ هر کمپانی (ارتش) میتواند با بازگشت به خط دفاعی پایگاه، خودش را درمان کند و همچنان پس از به دست آوردن قوت کافی، در همان نوبت دوباره حمله کند. به طور کلی آسیدیدگی وارد شده به نیروهای پیادهنظام یا سوارنظام اندکی پیچیدگی ذهنی در ایجاد تغییرات تاکتیکی برای شما به همراه نخواهد داشت. در بدترین شرایط، شاید چنین سوالاتی از خودتان بپرسید: آیا با تعداد نیروهای کمتر شروع کنم؟ منابع کمتری استفاده کنم و هر موقع که تحت فشار بودهام، آنها را خرج کنم؟ چگونه و با چه تعداد نیرویی به سمت دشمن حمله کنم؟
بدتر از این موضوع، کمپانیها و نیروهای دشمن در لایه مبارزات به طور باورنکردنی منفعل هستند. در هر دو درجه «سختترین» و «استاندارد»، آنها به ندرت خارج از لحظاتی که بازی Company of Heroes 3 به طور واضح به هر مخاطبی نشان میدهد، به من حمله کردند. در غیر این صورت، آنها با خوشحالی در قلمرو محاصره شده توسط تیم حریف که شامل یک بازیکن زنده و چند فرمانده هوش مصنوعی میشود، مینشستند و به نابودی خودشان و مقر فرماندهیشان فکر میکردند. هوش مصنوعی دشمن در برخی از مواقع فاجعهآمیز است، به طوریکه من هرگز یک بار ندیدم که گروهی از دشمن تلاش کند حتی یک شهر کاملاً بدون دفاع را که درست در بهترین موقعیت برای تصرف بود را بتواند فتح کند.
بخش داستانی مربوط به جنگ ایتالیایی به سادگی به عنوان یک چارچوب بد برای نشان دادن مکانیزمها، درگیریها و ماموریتهایی که دو بازی قبلی بهتر انجام میدادند نیست. آنچه ممکن بود یک بخش داستانی پیروزمندانه و انفجاری از یک محصول پر مخاطب استراتژی ریل تایم بوده باشد، در عوض یک مزخرف عظیم است که با کمی تجربه جنگی، میتوانید بفهمید که بهتر است وقت خودتان را در بخشهای دیگر مثل Multiplayer، کوآپ یا Skirmish تلف کنید.
اگر بخش آزمایشی کمپین ایتالیایی همانطور که از ابتدا در نظر گرفته شده بود کار میکرد. بسیاری از این جنگهای بیمعنی قابل بخشش و حتی سرگرمکننده تلقی میشدهاند، اما با این حال، ما چیزی جز اتلاف وقت و بخش ندیدیم. حرکت واحدها و به ویژه هواپیماها روی نقشه بسیار عجیب هستند، اغلب نیروها، کارهای فوری و عجیبی را انجام میدهند که به واسطه آنها باید به طور پیوسته و منظم دستورات دیگری اعمال کنید، در غیر این صورت تاکید بسیار دقیقی بر نحوه حرکت چیزها دارند. اینها علاوه بر آن واقعیت است که رابط کاربری به طور کلی گیج کننده بوده و به طور صریح میتوان گفت که تیم هنری استودیوی سازنده اصلا هنر خوبی را از خودش ارائه نکرده است.
اما از آن سوی میدان، یعنی داستان دیگری که بازی Company of Heroes به ما نشان میدهد چطور است؟ شاید تیم سازنده بتواند با ارائه بخش دیگری ورق را به خوبی برگرداند. داستان دیگری که روایت میشود، در کشورهای آفریقای شمالی است که یک مجموعه داستانی مصور و سنتی و البته اگر چه کوتاه از هشت سناریو که حدود شش ساعت طول می کشد، به مخاطبان ارائه میکند. در برابر شکست قاطع کمپین ایتالیایی، این دومی در مکان عجیبی ارائه شده است.
شما در نقش فرماندهی ارتش آفریقایی کورپس رومل بازی میکنید. در نبردهای «خیمه شب» بازی، بخشهای داستانی بسیار موفق آلمانها در سال های ۱۹۴۱ و ۱۹۴۲ ارائه میشود که چگونه ارتش نازی قدرتش را تا آفریقا گسترش داد. آنچه عجیب بود، این است که در کنار آن سناریوها، داستان جنگ توسط یک خانواده یهودی شمال آفریقا روایت میشود که از هم جدا شدهاند. جدای از تهاجم و فتح آلمان-ایتالیا، روایت کمپین دوم به ما نشان میدهد که چگونه اشغال ارتشهای نازی و حکومتهای فاشیست آن دوران، جوامع را چنان ویران کرد که امروزه به سختی وجود دارند. این دو داستان جالب هستند، اما نحوه ارائه آنها در کنار یکدیگر کارساز نبود و بدون شک تیم سازنده با یک شکست روبهرو شد. این بخش دوم از داستان جنگهای شمال آفریقا میتواند به عنوان یک مقدمه کوچک برای کمپین ایتالیایی باشد، اما داستان به غیر از برخی انیمیشنهای زیبا و مجموعهای از سناریوهای مناسب RTS، کاملاً بدون تغییر روایت میشود.
اگر تمام آن داستانهای کسل کننده و زمینه کمپین را که ممکن است نقطه ضعف بسیار بزرگ بازی Company of Heroes 3 باشد را نادیده بگیریم، سناریو و طراحی نقشه در شمال آفریقا و ایتالیا در واقع بسیار خوب است. نقشهها به طور مداوم موقعیتهای سرگرمکنندهای را ارائه میدهند که به واسطه آنها درک میکنید که چگونه مانور در قلب آتش کمپانی آف هیروز قرار دارد. دستور دادن به واحدها برای جابهجایی از جایی به مکان دیگر بسیار سرگرم کننده است. مشاهده پیادهنظامها برای عبور از موانع و غواصی برای رسیدن به نقطه موردنظر به گونهای سرگرم است که دوست داریم حرکات آنها را برای ساعتها دنبال کنید. این وضع تا جایی ادامه پیدا میکند که حتی وسایل نقلیه برای حرکت در جادههای تنگ یا تانکها برای عبور از دیوارها و ساختمان ها رد میشوند، فیزیک بسیار جالب بازی را به رخ تماشاگران میکشاند.
نقشههای شهرهای ایتالیایی بسیار عالی هستند و به برتری بیشتر از دشمنان تأکید میکنند و جنگها را مجبور میکنند تا بین میدانها و محیطهای شهری پیچیده و پرپیچوخم کشیده شود. برخلاف آنچه که این سری تاکنون انجام داده است، برای اولین بار میتوانیم شاهد جنگهای چریکی در سطح بازیهای استراتژی باشیم که مشاهده آن واقعا عجیب و دوستداشتنی بود. در واقع، این ممکن است بهترین نبرد شهری باشد که من تا به حال در یک محصول استراتژی ریل تایم دیدهام و طراحی نقشه، بخش مهمی از نکات مثبتی است که در هر دو کمپین ساخته شده قرار دارد.
نقشههای ایتالیایی تقریباً همیشه ترکیبی از تپهها، رودخانهها، باغهای وسیع و روستاها یا شهرهای متراکم بوده، اما از آن طرف نقشههای شمال آفریقا منظرهای متروک را با مناظری از صخرهها، درههای وسیع و سکونتگاههای کوچک و متراکم را به نمایش میگذارند. حمله و ضد حمله گزینههای تاکتیکی متنوع و فوقالعاده هستند؛ هنگامی که در مقابل یک ساختمان قوی و پادگانی قرار میگیرید، میتوانید از خمپاره، نارنجک، بمبهای دودزا و غیره استفاده کرده یا حتی یک حمله نزدیک توسط برخی واحدهای پیاده نظام برای بیرون راندن دشمنان انجام دهید. شما همچنین میتوانید از واحدها بخواهید که نه تنها به عنوان یک پادگان به ساختمانها حمله کنند، بلکه به واسطه ارتقاءهایی که در طول سطح گیمپلی انجام میدهید، راههای بیشتری برای نابود کردن مقر دشمن به دست خواهید آورد که آنچنان نیازمند سرباز و پیادهنظام نخواهید بود.
متأسفانه هوش مصنوعی وظیفه مبارزه با این نبردهای پویاتر را به شیوهای متقاعد کننده ندارد. به روایت دیگر، گاهی اوقات با مانور دادن گروه پیاده نظام، هوش مصنوعی شیوههای هوشمندانهای انجام می دهد و از تمام ابزارهای موجود استفاده میکند تا شما و متحدانتان را از بین ببرید. برای مثال ما میتوانیم به حملات ساختمانی و حرکت در مناطق تنگ اشاره کنیم که نه تنها توجه شما را به آن نقاط جلب کرده و سعی میکنید تا نیروهای خودتان را برای نابودی سربازان و ادوات دشمن جلو بکشید؛ بلکه باعث میشود فضای موردنظر حریف را خالی کرده و با این کار دسته بزرگتر از دشمنان از پشت شما ظاهر شده و با غافلگیری، بخشی از مناطق جنگی را از دست بدهید.
با این حال، مشاهده چنین مواردی در طول گیمپلی بازی Company of Heroes 3 استثنا هستند و حتی در سختترین مشکلات، هوش مصنوعی بهطور واضح با افزایش سطح تعداد سربازها برای واحدهایش به جای مبارزه با ترکیب هوشمندتر، به پشتیبانی از سایر نیروها میپردازد. این امر به ویژه در نبردهای زرهی بین تانک در برابر تانک ناامید کننده است؛ جایی که هوش مصنوعی به جای ایجاد موقعیتهای ایمن برای پیروزی آسان در تبادل آتش، نیروهای برتر را با دیدگاه خوش روبهروی جنگ افزارهای مرگبار قرار میدهد.
اگر کمپین ها با شما صحبت نکنند، همانطور که برای من صحبت نکردند، طبیعتا حالت Skirmish نیز در گیمپلی وجود دارد. در این بخش کلاسیک از بازی استراتژی ریل تایم موردنظرمان، نقشههای کلاسیک شما شامل مپها و مکانهایی است که در جنگهای 1v1 تا 4v4 را شامل میشود که برای ساعتها سرگرمتان خواهد کرد؛ چراکه میتوانید در آنجا سناریو خودتان را بدون هیچگونه صحنههای سینماتیک و دیالوگهای از پیش ضبط شده داشته باشید.
با صحبت از این بخش، باید گفت که چهار جناح طرف درگیر در بازی Company of Heroes 3 به عنوان مجموعهای از نکات برجسته از قسمتهای قبلی این سری بازی وجود دارد که اگر از بازیکنان قدیمی باشید، مطمئناً میدانید که راجع به چه مسئلهای در این بخش صحبت میکنیم. از طرفی، بازی در ناعادلانهترین موقعیتش (یعنی همه چیز به نفع شما و به ضرر تیم حریف باشد) هم کمی دردسر ساز است و شاکله جنگ را طول میدهد. به عنوان مثال، تمرکز بخش داستانی در اوایل جنگها روی استفاده از برخی از تانکها بود که در نتیجه برخی از وسایل نقلیه معروف از جنگ جهانی دوم مانند تانک Grant با دو گلوله و Panzer III را میتوانستید به سرعت استفاده کنید. در خصوص بخش اسکیرمیش، قضیه متفاوت است و با تصاحب کردن مکانهای مختلف که هر کدام بنزین، تجهیزات نظامی و موارد دیگر میدهد، میتوانید در پایان هر نبرد تازه به بخش ساخت و استفاده از ماشینآلات سنگینتر مثل تانکهای زرهای سنگین دسترسی پیدا کنید که عملاً دیگر بی فایده است.
ارتش آمریکاییها با الهام از نسخههای قبلی مجموعه، همچنان تندروترین و تهاجمیترین ارتش موجود در بازی هستند. نیروهای بریتانیایی مجموعه متنوعی از انواع واحدهای مستقیم را در اختیار دارند که این موضوع، بر خلاف بازی قبلی به عنوان معرفی کردن این کشور در خصوص پیچیدهترین اوپراتور بوده و برخی از واحدهای نخبه استثنایی در این دسته نظامی قرار دارد. ارتش ورماخت آلمانیها معمولی مانند همیشه دارای تفکرات دفاعی و سخت است، اما این مورد باعث شده تا به طور قابل توجهی سنگینترین وسایل نقلیه آنها در طول گیمپلی غایب باشد. در نهایت، نیروهای نظامی آلمانی – آفریقایی یک نیروی متحرک و متمرکز است که هم میتواند متحدان تخصصی ایتالیایی را داشته باشد و هم میتواند به یک گردان زرهی سخت در اواخر بازی تبدیل شود.
هر یک از گروهها دارای سه تخصص فرعی است که طعم دیگری به نبردهای در حال پیشرفت میدهند. برای مثال انگلیسیها میتوانند در یک کمپانی (ارتش) زرهی با تانکهای فوقسنگین یا یک هنگ توپخانه هندی که توسط تفنگهای نخبه گورکا پشتیبانی میشود، مجهز شوند. مهمتر از همه، این کار باعث تنوع بخشیدن به نحوه خرج کردن منابع خود توسط گروهها یک پیشرفت قابل توجه نسبت به بازی Company of Heroes 3 است که به سبکهای بازی مانند پیاده نظام اجازه میدهد تا منابع سوخت خود را به جای وسایل نقلیه صرف ارتقاء کردن کنند.
این کمی آزاردهنده است که هیچ راهی برای تجربه طرحها، سناریوها و تواناییهای منحصربهفرد ارتشهای دیگر وجود ندارد. شما حتی نمی توانید یک سناریوی خاص آفریقای شمالی را بدون تجربه کل کمپین بازی کنید، چه برسد به این که یک نوع جنگ مستقیم و رو در رو خاص با سناریوی ثابت از یک کمپین ایتالیایی بگیرید. اینها استثناهای زیاد برای چنین محصول استراتژی، واقعاً گیج کننده است.
متأسفانه، مهم نیست که چگونه بازی Company of Heroes 3 را تجربه میکنید؛ چراکه احتمالاً به دلیل عدم پرداختن به بخش تمرینی یا داستانی و توجه به جزئیات، با مشکلاتی روبهرو خواهید شد. برای هر پیاده نظام متحرک که ویژگیهای خودش را دارد و میتواند روی دیوار دیوارهای مخروبه نیز کمپ بزند، ناکارآمدیهای زیادی در ایجاد و دادن دستورها مشاهده میشود. برای هر تانکی که روی زمین ناهموار تکان میخورد یا بهطور پویا در نبرد دچار درگیری میشود، یک مدل جعبهای عجیب و غریب با بافتهای پایینتر وجود دارد که مسیرش را سد میکند. با نگاهی به کیفیت دو بازی اول، دیدن این موارد در طول گیمپلی بسیار ناراحت کننده است.
بخش صداگذاری که همیشه یک نقطه اوج در سری بازی کمپانی اف هیروز تلقی میشود، هنوز هم در بازی Company of Heroes 3 بسیار خوب است. برخی از بهترین خطهای صوتی و صحبتهای فرماندهان با نیروهای واحد، یا شایعاتی که سربازان در حین نبرد با یکدیگر پخش میکنند، در این مجموعه در طرف گروه متفقین قرار دارد. کماندوهای ترکیبی کانادایی-آمریکایی SSF در عمل به اندازه تفنگداران گورکایی که به درستی مغلوب شده و به طرز عجبی شجاعتی برای نابودی دشمنان دارند، سرگرمکننده هستند.
با سیستمهای اسمبل شده و آماده دراگون شاپ، دیگه نیازی به سرهم کردن قطعا کامپیوتری نداری!
در مقابل، صداگذاری شخصیتها و فرماندهان آلمانی نسبتاً ساده و بی روح ضبط شده است و به طرز ناامیدکنندهای هم در گیمپلی اجرا میشوند. مکالمات بیشتر کلیشهای بیشتر باعث شده تا کمی از فضای احساس کردن جنگ واقعی دور شویم. صدای شلیک تفنگها و صدای مسلسلها، مانند آن صدایی که از سلاحهای تانکها خارج میشوند، برانگیخته از بازی Company of Heroes 2 است. موسیقی متن کار خودش را به خوبی انجام میدهد، اما جذابیت چندانی ندارد؛ به همین خاطر در تجربه شخصیام سعی کردهام تا صدای موسیقی را کاملا بسته و از صدای توپخانهها و سربازان لذت ببرم.
سخن پایانی
با وجود این همه صحبت، هسته اصلی جفت بخش داستانی و تک نفره بازی Company of Heroes 3 همچنان اکشن، سرگرم کننده و تاکتیکی است که سری بازی کمپانی آف هیروز به آن عناصر معروف است. نبردهای موجود اغلب در استفاده از زمین و ترکیب سنتی از پیاده نظام و گردانهای زرهای بسیار دیدنی هستند و با توجه به هوش مصنوعی ضعیفی که البته در بیشتر مواقع ضعیف است، دوست دارد راه خود را به شکستی غیرقابل قبول تبدیل کند که این تقلا برای بازیهای ویدیویی همیشه جالب هستند. با این وجود، بخشهای داستانی بازی Company of Heroes 3 در دو بخش ایدهها و داستانهای بزرگ پیچیده شدهاند که به خوبی با یکدیگر کار نمیکنند.
یک نقشه مبارزاتی و انتخاباتی پویا ایتالیایی با باگها و طراحی ناامیدکنندهاش، فقط به نظر میرسد که زمان را بین نبردهای تاکتیکی هیجان انگیزی که به راحتی به هم متصل هستند، تلف می کند و ماموریت های قوی کمپین آفریقای شمالی توسط داستانهای شلوغ و بیهوده که به هم متصل نمیشوند، پتانسیلش را از دست داده است. با این حال، تجربه این بازی روی کنسولهای خانگی با کنترلرها میتواند چالش جالبی باشد که البته مورد حمایت هر بازیکنی نخواهد بود؛ بنابراین اگر از عاشقان بازیهای استراتژی هستید و پلتفرم رایانههای شخصی برای تجربه انبوهی از بازیهای این سبک را ندارید، کمپانی آف هیروز ۳ با هر ایراد و مشکلی که دارد، بهترین گزینه برای شما خواهد بود. شما مخاطبان عزیز میتوانید هم اکنون بازیهای موردنظر خودتان را به صورت فیزیکی یا اکانت دیجیتالی با ضمانت بهترین قیمت و ارسال سریع از فروشگاه دراگون شاپ خریداری کرده و تجربه خرید یا بازی خودتان را با ما و سایر بازیکنان به اشتراک بگذارید.
نمره نهایی: ۶.۵ از ۱۰ – این نقد و بررسی از نسخه پلیاستیشن ۵ بازی Company of Heroes 3 نوشته شده است
نظر شما در خصوص این مقاله چیست؟ آیا تا کنون موفق به تجربه بازی کمپانی آف هیروز ۳ شدهاید؟ در صورت مثبت بودن جوابتان، خرید و تجربه بازی را به سایر دوستان و همراهان فروشگاه ما پیشنهاد خواهید کرد؟ نظرات خود را با ما به اشتراک گذاشته و سایر اخبار و مقالات مرتبط با حوزه بازیهای ویدیویی را از طریق صفحه اصلی پیگیری و مطالعه کنید.
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.